وقتی تنهایی وقتی اشک توچشمات حلقه میزنه وتوبغضت وباسکوتی تلخ قورت میدی
تاکسی نفهمه که تودلت پرازغمه وقتی ازهمه دنیادلبریدی وکسی دیگه برات نمونده وقتی
همه سرزنشت میکنن وبازسکوت میکنی وقتی تنهایی خودت وبااشک پرمیکنی وهمه
تصور
میکنن که افسرده ای کسی نیست که غم هات وبهش بگی وقتی همه منتظرن
تاشکست
توروببینن تاضربه ی اخروبزنن که فلج بشی همه منتظرن تابه شکستت بخندن وجشن
بگیرن
هنوزهست کسی که به فکرتوست کسی که باغمت گریه میکنه کسی که باشکست
تومیشکنه کسی که وقتی ناامیدیت ومیبینه زجرمیکشه کسی که وقتی تودست انداز
زندی
میوفتی میادوبغلت میکنه کسی که درهرحال رهات نمیکنه کسی که اسمش خداست
کس
همه بی کساست خدایادلم اینقدرپره که اضافش ازچشمام میچکه دیگه نای اشک ریختنم
نمی مونه برای کسی که باگریه اروم میشه برای کسی که اشک همدمش شده خداتویی
که دردش ومیفهمی تویی که پابه پاش اشک میریزی تویی که بهش جون میدی تادوباره
پابگیره تویی که بدی هاش وندیدمیگیری تویی که اشکاش وبی هیچ منتی پاک میکنی
ومیگی دوباره شروع کن خدایا ممنونم برای اشکی که به من دادی
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0